دفاع مقدس-عکس هایی از جنگ ایران و عراق-جنگ ایران و عراق

دفاع مقدس-جنگ ایران و عراق-عکس هایی از جنگ ایران و عراق

دفاع مقدس-عکس هایی از جنگ ایران و عراق-جنگ ایران و عراق

دفاع مقدس-جنگ ایران و عراق-عکس هایی از جنگ ایران و عراق

1-مناطق تصرف شده طرفین در جنگ ایران و عراق-عکسهای جنگ تحمیلی....



مناطق تصرف شده طرفین در جنگ ایران و عراق-عکسهای جنگ تحمیلی

 

گرچه خاطرات آزادگان ایرانی گویای رفتار ناشایست زندانبانان و شرایط سخت اردوگاه های آزادگان ایرانی در عراق است اما سربازان عراقی ای که در جنگ توسط سربازان کشورمان اسیر شدند رفتار متفاوتی را تجربه کردند.

 پس از پیروزی های ایران در نبرد با رژیم صدام در چند مرحله تعداد زیادی از سربازان عراقی به اسارت نیروهای رزمنده در آمدند. بر اساس آمارها در طول دوران جنگ 72 هزار و 113عراقی در 78 عملیات به اسارت ایران درآمدند که وظیفه نگهداری آنها بر عهده ارتش ایران بود.

بنا به توصیه امام خمینی(ره) درباره خوش رفتاری با اسرای جنگی که آنها را "میهمان"ایران خواند اردوگاه های اسرا ضمن خوش رفتاری با آنان باعث شد حدود 15 درصد از مجموعه اسرا، حاضر به بازگشت به کشور خود نشده و در این میان تعداد 7هزار و 500 نفر از آنان، رسماً با صلیب سرخ جهانی مصاحبه کرده و در خواست کتبی مبنی بر عدم تمایل به بازگشت به عراق را به آنها ارائه دهند.

پس از جنگ و در سال 1370 کمیته ی سه جانبه ی ایران، عراق و صلیب سرخ مذاکرات خود را در راستای تبادل اسرا نهایی کرد و پس از آن گام های عملی برای آزاد کردن نظامی های عراقی برداشته شد.

بر این اساس ایران در سال 69، 37 هزار و 934 نفر و در فاصله‌ی سال‏های 70 تا 73، 3 هزار و 824 نفر و در سال‏های 74، 75 و 76 نیز یک هزار 514 اسیر را تحویل مقامات عراقی داد. 

همچنین در سال 77، 6 هزار و 250 نفر و طی سال‏های 78 تا 81 نیز مجموعا 5 هزار و 804 نفر از اسرای عراقی آزاد شدند و نهایتا آخرین گروه از اسرای عراقی که 59 نفر بودند در اردیبهشت 82 به بغداد بازگشتند.


اسرای عراقی در جبهه جنوب. عکاس: امیرعلی جوادیان


اسیر عراقی در جبهه جنوب. عکاس: مهرنوش جعفری


اسیر عراقی. کاظم اخوان


اسیر عراقی در جبهه غرب. عکاس: محمد رازدشت


سرباز زخمی عراقی در جبهه جنوب. عکاس: بهرام محمدی فرد


سربازان اسیر شده عراقی در جبهه جنوب. عکاس: امیر علی جوادیان


سرباز عراقی اسیر در جبهه غرب. عکاس: محمد رازدشت


انتقال سرباز زخمی عراقی از جبهه غرب. عکاس: محمد رازدشت


کمک رسانی به سرباز اسیر عراقی. عکاس: نعیمی


انتقال اسرای عراقی از جبهه جنوب. عکاس: امیرعلی جوادیان


اسرای عراقی در نزدیکی خرمشهر. عکاس: امیر علی جوادیان


اسرای عراقی در نزدیکی خرمشهر. عکاس: ضیاءالدین معزی


کمک به مجروحین جنگی عراق. عکاس: امیر علی جوادیان


کمک به مجروحین جنگی عراق در نزدیکی خرمشهر. عکاس: امیر علی جوادیان


اسرای عراقی در عملیات محرم. عکاس: علی مجیدی


اسرای عراقی در عملیات بیت المقدس. عکاس: رضا آقارضی


اسرای عراقی در جبهه جنوب. عکاس: شهید داریوش گودرزی نیا


انتقال اسرای عراقی از جزیره مجنون، عملیات خیبر. عکاس: شهید داریوش گودرزی نیا


عملیات والفجر 8. عکاس: مهدی مفخم


عملیات والفجر 8. عکاس: مجید کریمیان


عملیات والفجر 8. عکاس: مجید کریمیان


اسیر عراقی در جبهه جنوب.عکاس: اسماعیل کریمیان


اسرای عراقی در عملیات والفجر 8. عکاس: فاضلی


اسرای عراقی در جبهه غرب. عکاس: امیر علی جوادیان


اسرای عراقی در جبهه غرب. عکاس: احمد ناطقی


اسرای عراقی در عملیات کربلای 1. عکاس: عباس زرگر


اسرای عراقی عملیات کربلای 1. عکاس: علی فریدونی


اسرای عراقی عملیات کربلای 5. عکاس: احمد ناطقی


اسرای عراقی در عملیات کربلای 5. عکاس: سعید صادقی


اسرای عراقی در عملیات کربلای 5. عکاس: مجید کریمیان


اسرای عراقی در عملیات کربلای 5. عکاس: سعید صادقی


اسرای عراقی در عملیات کربلای 5. عکاس: سعید صادقی


اسرای عراقی در عملیات کربلای 5. عکاس: احمد ناطقی

عکس های خاطره انگیز جنگ ایران و عراق


rahafun.om ax jang 29 عکس های خاطره انگیز جنگ ایران و عراق


عکس های خاطره انگیز جنگ ایران و عراق

امروز یـهو یاد دوران جنگ افتادم

گفتم یه پست متفاوت بزارم

عکس رزمندان موقع اوقات فراغت

خیلی جالب 

روح کسایی که شهید شدن شاد

.

.


rahafun.om ax jang 1 عکس های خاطره انگیز جنگ ایران و عراق

rahafun.om ax jang 2 عکس های خاطره انگیز جنگ ایران و عراق


rahafun.om ax jang 3 عکس های خاطره انگیز جنگ ایران و عراق

rahafun.om ax jang 4 عکس های خاطره انگیز جنگ ایران و عراق


rahafun.om ax jang 5 عکس های خاطره انگیز جنگ ایران و عراق


rahafun.om ax jang 6 عکس های خاطره انگیز جنگ ایران و عراق


rahafun.om ax jang 7 عکس های خاطره انگیز جنگ ایران و عراق

rahafun.om ax jang 8 عکس های خاطره انگیز جنگ ایران و عراق

rahafun.om ax jang 9 عکس های خاطره انگیز جنگ ایران و عراق

rahafun.om ax jang 11 عکس های خاطره انگیز جنگ ایران و عراق

rahafun.om ax jang 10 عکس های خاطره انگیز جنگ ایران و عراق

rahafun.om ax jang 12 عکس های خاطره انگیز جنگ ایران و عراق

rahafun.om ax jang 13 عکس های خاطره انگیز جنگ ایران و عراق

rahafun.om ax jang 14 عکس های خاطره انگیز جنگ ایران و عراق

rahafun.om ax jang 15 عکس های خاطره انگیز جنگ ایران و عراق

rahafun.om ax jang 16 عکس های خاطره انگیز جنگ ایران و عراق

rahafun.om ax jang 17 عکس های خاطره انگیز جنگ ایران و عراق

rahafun.om ax jang 19 عکس های خاطره انگیز جنگ ایران و عراق

rahafun.om ax jang 20 عکس های خاطره انگیز جنگ ایران و عراق

rahafun.om ax jang 21 عکس های خاطره انگیز جنگ ایران و عراق

rahafun.om ax jang 24 عکس های خاطره انگیز جنگ ایران و عراق

rahafun.om ax jang 23 عکس های خاطره انگیز جنگ ایران و عراق

rahafun.om ax jang 22 عکس های خاطره انگیز جنگ ایران و عراق

rahafun.om ax jang 26 عکس های خاطره انگیز جنگ ایران و عراق

rahafun.om ax jang 28 عکس های خاطره انگیز جنگ ایران و عراق

rahafun.om ax jang 30 عکس های خاطره انگیز جنگ ایران و عراق


طولانی‌ترین بمباران هوایی بعد از جنگ جهانی دوم/ روزی که «اندیمشک» تابلوی «مقاومت» شد

در این حمله وحشیانه نقاط مهمی همانند ایستگاه راه آهن مورد اصابت قرار گرفت و بیش از ۳۰۰ نفر از شهروندان و مسافران کشته و ۷۰۰ نفر مجروح شدند این بمباران را طولانی‌ترین بمباران شهرها پس از جنگ جهانی دوم به شمار می‌آورند...


طولانی‌ترین بمباران هوایی بعد از جنگ جهانی دوم/ روزی که «اندیمشک» تابلوی «مقاومت» شد


در سال ششم جنگ تحمیلی و در روزهایی که خورشید با اشعه هایش سعی داشت گرمای خود را بر سرمای پائیز سال 1365 نشان دهد، آسمان شهر اندیمشک مملو از پرنده های آهنین شد که سعی داشتند پرچم مقاومت و ایستادگی را از دست مردم این دیار به زیر بکشند، هر لاله ای که در بمباران یک ساعت و چهل و پنج دقیقه ای شهر بر زمین خونرنگ شهر پرپر می شد، ندای بلند ایثار از گوشه ای دیگر فضا را پُرمی نمود.

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، روز سه شنبه چهارم آذر ماه سال 1365 در حالی که ساعت از یازده و چهل و پنج دقیقه گذشته بود دشمن بعثی با بهره گیری از توان نیروی هوایی خود و با 54 فروند هواپیمای اهدایی کشورهای استعمارگر، مردم اندیمشک را مورد هجوم خود قرار دادند و در این مدت دیوارهای شهر همچون گهواره ای مدام می لزرید اما هیچگاه فرو نریخت.

طولانی ترین حمله هوایی به اندیمشک بعد از جنگ حهانی دوم

برای طولانی ترین بمباران هوایی در اندیمشک می توان دلایل زیادی برشمرد که مهمترین آن پیوند ناگسستنی مردم این دیار با مولا و مقتدای خویش و اعزام فرزندان برومند این شهر در خط مقدم بود، فرزندانی که در قالب گردان حمزه و پیش از آن گردان قائم توانستند در عملیات های مهمی چون فتح المبین ، بیت المقدس ، والفجر 8 و نصر 4 فداکاری کنند.

دلیل دوم، نوشته اعتراف گونه آقایان آنتونی کردسمن و آبراهام واگنز در کتاب درس هایی از جنگ مدرن می باشد که در آن به صراحت بیان شده در 25 نوامبر 1986 (4 آذرماه 1365) دور جدیدی از حملات هوایی عراق آغاز شد. حدود 54 جنگنده عراق به 6 هدف که شامل پایگاه شکاری نزدیک دزفول، یک پادگان نظامی ، یک پایگاه هوایی، تأسیسات لارک و ایستگاه راه آهن اندیمشک (حمله) شد.

ایستگاه راه آهن اندیمشک بعنوان مرکز ثقل و بارانداز جنگ تحمیلی از حیث نیروی انسانی و امکانات پشتیبانی باید مورد حمله قرار گیرد. همچنین نیروی هوایی عراق حالا دیگر از همیشه قوی تر است. تجهیزات جنگی و سیستم های سوختگیری هوایی که از شوروی و فرانسه به عراق رسیده بود به جنگنده های میراژ اف-1 امکان سوختگیری در پروازهای طولانی داده بود.

مشاهده می شود این هجوم طولانی مدت با برنامه ریزی و کاملاً هوشمندانه از سوی جبهه دشمن صورت گرفته است چرا که اگر اندیمشک در سال ششم جنگ تحمیلی که سال پیروزیهای بزرگ بود، عقبه استراتژیک و مهم در جبهه های میانی و جنوب محسوب  می شد با انهدام و یا کم اثر شدن نقش آن، در صحنه نبرد نیروهای رزمنده دچار مشکلات و چالش های بزرگ می شدند این اهمیت از آن رو بیشتر خودنمایی می کند که:
1-انهدام خط راه آهن بعنوان حلقه اتصال جبهه های جنوب و میانی با مرکز کشور ، سبب اختلال در اعزام نیرو و امکانات پشتیبانی به خط مقدم می شد.
2- انهدام مخازن نفت مستقر در اندیمشک سبب اخلال در تولید نفت و شوک اقتصادی را رقم می زد.

3- انهدام ایستگاه اصلی برق شمال که در منتهی الیه جنوبی شهر واقع است موجب بروز قطعی برق و ذخیره انرژی می شد.
4- از بین بردن نیروی انسانی که در 21 پادگان اطراف شهر اندیمشک مشغول آموزش و آمادگی جهت حضور در خط مقدم بودند ، سبب خالی شدن جبهه های میانی و جنوب از نیروی رزمنده می گشت.
در کنار این ها دشمن سعی در انهدام مراکز درمانی چون شهید کلانتری که بار اصلی تیمارداری جبهه را بر دوش می کشید موجب اختلال در امور درمانی رزمندگان را رقم می زد و در نهایت هم "مقاومت مردمی" شهری شکسته می شد که حضرت امام خمینی (ره) در مورد آن فرمودند : این اندیمشک است که مورد هجوم تجاوز واقع می شود ، دنباله اش جنگ جنگ تا پیروزی می گوید.   

دشمن با همه توان خود در آذر ماه 1365 برای شکستن این حلقه مهم سعی نمود اما مردم قهرمان و مقاوم اندیمشک ، در حماسه ای ماندگار ، سرود مقاومت را سر دادند و در این روز  که 75 شهید از شهروندان اندیمشک و بیش از 200 شهید متشکل از رزمندگانی که به قصد عزیمت به سرزمین نور وارد ایستگاه راه آهن شده بودند و 500 مجروح، کمر خم نکردند.
 


طولانی ترین بمباران تاریخ جنگ-اندیمشک

در این حمله وحشیانه نقاط مهمی همانند ایستگاه راه آهن مورد اصابت قرار گرفت و بیش از ۳۰۰ نفر از شهروندان و مسافران کشته و ۷۰۰ نفر مجروح شدند این بمباران را طولانی‌ترین بمباران شهرها پس از جنگ جهانی دوم به شمار می‌آورند.

۳۰۰ شهید و ۷۰۰ زخمی و خساراتی که اندیمشک در شهادت این حادثه دید تا ابد از یاد و خاطره ها پاک نخواهد شد، ولی در این میان به نظر مسئولین آنچنان که باید به این حادثه توجهی که در خور و شایسته آن باشد را ندارند.
 

خاطره‌ای از ندا شفیعی یکی از کسانی که شاهد صحنه ای بود که هیچ وقت از خاطر مردم اندیمشک نخواهد رفت

ما به مدرسه رفتیم. من دبستانی بودم و خواهرانم در دبیرستان کنار مدرسه ما درس می‌خواندند. چیزی نگذشت که حمله‌هوایی آغاز شد. همه با وحشت از مدرسه بیرون دویدیم. آن روز، همان روزی بود که هیچ اندیمشکی آن را فراموش نمی‌کند، روزی که 57 هواپیمای جنگی عراقی یک ساعت و نیم بر سر شهر کوچک و بی‌دفاع اندیمشک پرواز کردند و جولان دادند و بی‌وقفه بمب ریختند.

من و دو خواهرم و دوست آن‌ها در خیابان می‌دویدیم. دوست خواهرهایم از ما جدا شد و توی بازار دوید، او چند دقیقه بعد کشته شد. در هر قدم صدای انفجار را نزدیکمان می‌شنیدیم. به میدان اصلی که رسیدیم ناگهان یکی از سربازهای اعزامی بر سر خواهرهایم فریاد کشید: بمانید، جلوتر نروید، همین جا روی زمین بخوابید. و مرا گرفت و زیر دستهایش پنهان کرد.

من فقط می‌دانستم که ما زنده نمی‌مانیم. صدای خواهرهایم که آن‌طرفتر روی زمین دراز کشیده بودند را می‌شنیدم که فریاد می‌زدند: "لا اله الا الله"... بعد ناگهان خواهرم گفت: آخ... نمی‌دانستم چه شده است، دست سرباز جلوی چشمهایم را گرفته بود که چیزی نبینم. ما همان جور ماندیم تا هواپیماها رفتند. نمی‌دانم چه طور زنده ماندیم، فقط من و دو خواهرم و آن سرباز.

سرمان را که از روی زمین بلند کردیم، آن چه دیدیم وحشتناک بود. ما بودیم و انبوه جنازه‌های سربازهای اعزامی که دور تا دور ما تکه تکه شده بودند و هر تکه روی زمین افتاده بود. وحشتناک بود، وحشتناک. تن سربازی از کمر نصف شده بود و جلوی روی ما افتاده بود. وقت اصابت ترکش او داشت می‌دوید و دستش که از تن جدا شد افتاده بود روی کمر خواهرم، شهلا.

در خانه وقتی از پچ‌پچ مادر و زن‌عمویم فهمیدم که خون آن شهید روی مانتوی سرمه‌ای مدرسه‌ام پاشیده و خشک شده و من متوجه نشده‌ام، با وحشت جیغ می‌کشیدم و می‌دویدم و دکمه‌های مانتو را باز می‌کردم تا از خودم دورش کنم. دیگر هیچ وقت آن مانتو را نپوشیدم.

آن روز سرباز من و خواهرانم را به خانه‌مان رساند و رفت. موج انفجار او را گرفته بود و حال خوشی نداشت. خیلی دلم می‌خواهد بدانم آن سرباز که بود؟، حالا کجاست؟. اگر او نبود ما هم کشته می‌شدیم، حتما کشته می‌شدیم.